نخونین آقا نخونین

تصمیم گرفتم سبک نوشته هام صمیمی تر کنم.این وبلاگ جدیده و نیاز داره که بعضی چیزارو بر اساس آزمون و خطا انتخواب کنه...(میدونم انتخاب غلط نوشتم :) )

خب دقیقا نمیدونم از کجا شروع کنم.شروع کردن همیشه جزو سخت ترین اتفاقات زندگیم بوده و لاجرم خواهد بود.

ببن یه دوراهی گیر افتادم.اغلب با خیلی  از دو راهی ها دست و پنجه نرم کردم.واغلب هم راه اشتباه انتخواب کردم.میگن شجاع اونی که به اشتباهش اعتراف کنه.(ولی شما نشنیده بگیرین)

حالا این دو راهی چی هست و کی هست و کجاست بماند.شاید بعدا راجبش نوشتم.چون الان باز دوباره نمیدونم از کجا شروع کنم. :)

دو روز بود مسافرت بودم.از اون مسافرتای الکی که مجبور نباشم که بشینم و به این دو راهیه فک کنم.

راستی تازگی متوجه شدم که موفقیت فرمول نداره :/

کاش زودتر اینو فهمیده بودم.خیلی دیر فهمیدمش.خیلی خیلی دیر

پ.ن:این کتاب راز های سرزمین من تموم نکردم هنوز،توصیه ام اینه که نخونینش،یه چیزی تو مایه های بوف کور صادق هدایته.فضای بسیار دل مرده و خشن داره...نخونین آقا نخونین.مخصوصا زیر 18 سال کلا غدغن :)))))






 



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.